به گزارش گروه اجتماعی روا ۲۴، منبر و سخنرانیهای مطرح شده روی آن، بخش محتوایی و صدالبته مهم مجالس عزاداری در ماه محرم است که به زعم بسیاری از کارشناسان این حوزه رو به افول است و به جز چند نفر خاص و مطرح که منبرهای پربار دارند، باقی به کلیگویی میپردازند که متاسفانه موجب کمرونقی وبداقبالی از سوی عزاداران به خصوص جوانترها به منبر شده است.
روا ۲۴ به همین دلیل شما را با بخشی از دیدگاه های مهدی توکلی، سخنران مذهبی آشنا می کند.
مهدی توکلی می گوید: اگر آدم مانند آقای قرائتی بتواند با حرفهای حکمتآمیز، مردم را بخنداند، خوب است. حرفهای آقای قرائتی حکیمانه است، ولی همان باعث سرور در دلهای مردم میشود. مردم ممکن است با همان حرفها مسرور شوند، ولی اگر هدف از آنها فقط خنداندن مردم باشد و درس و مطالب حکیمانه در آن نباشد، بیراهه است و ما به سمت هجو رفتهایم. مانند یک کار استندآپ کمدی است که دیگر برای او مهم نیست این صحبت، پیام و درس داشته باشد، بلکه فقط مهم این است که مردم بخندند، ولی اگر مردم بتوانند از این حرفهای حکیمانه استفاده کنند، باعث ایجاد سرور در دلهای مومنین هم شود، چیز خوبی است و اثر کلام را هم بیشتر میکند، اما منبر جای استندآپ نیست. صرف اینکه مردم از این منبرها استقبال میکنند و جلسه شلوغ میشود، کافی نیست. شما اگر یک دلقک هم بیاورید، ممکن است شلوغ شود. ما نباید دنبال مردم برویم، ما باید مردم را دنبال خودمان بکشانیم. من نباید ببینم مردم از چه چیزی خوششان میآید همانها را بگویم، اینطور روز به روز مجلس من شلوغتر میشود. ممکن است من روی منبر طعنههای سیاسی بزنم، منبرم شلوغ شود. آدم نباید نگاه کند ببیند چه چیزهایی مورد استقبال مردم قرار میگیرد. باید مردم را رشد داد، اینطوری ما پایین میآییم، به جای اینکه ما مردم را بالا بکشیم. کار گوینده این است که مستمع خودش را رشد دهد و مردم را تربیت کند، فهم و درک آنها را بالا ببرد. اگر بخواهد خودش را همسطح آنها کند فدا شده است و رسالت او این نیست. گاهی هم بعضیها از آن طرف افتادند و دیگر آنقدر سطح بالا صحبت میکنند که کسی نمیفهمد او چه میگوید! باید اعتدال داشت. الان واعظی داریم که وقتی صحبت میکند، کسی نمیفهمد درباره چی حرف میزند! این هم اثربخشی ندارد. روش قرآن اینگونه است که مردم کوچه و بازار هم میفهمند. اینطور نبود که متوجه نشوند، ولی آنها را هم رشد میداد و بالا میآورد. موعظه این است که آدم طوری صحبت کند که با دلهای مردم کار دارد، اما حکمت با عقل است، میگوید هم با عقلشان و هم با دلشان سروکار داشته باشید. تلفیقی از این دو باید باشد. یعنی منبر هم باید عقلی و هم دلی باشد تا معجونی شود که روی مستمع تاثیر میگذارد و هر کسی از آن بهرهای میبرد. مثلاً اگر پیرمردی پشت پرده آمده است، نگوید چیزی دستگیر من نشد! امام هم اینطور بود و وقتی صحبت میکرد، تمام تودههای مردم متوجه میشدند، ولی اگر عارفی هم پای جلسه بود نمیگفت سطح منبر پایین بود و چیزی نصیب ما نشد. همه به اندازه خودشان، بهرهای میبردند و این هنر واعظ است که بتواند انواع مستمعین را در خودش بگنجاند.
منبریها دو دسته هستند؛ یک عده در مجالس رسمی سخنرانی میکنند مانند آقای فلسفی و …، یک عده هم هیأتی هستند و در هیأتها صحبت میکنند؛ مانند مرحوم فاضل کاشانی(ره)، مرحوم سراج یا شیخ حسین انصاریان که روضهخوانی اینها خیلی قوی است و اشک زیاد میگیرند. هیأتیها اینطوری میپسندند که یک واعظی خوب گریه کند و اشک خوبی بگیرد، ولی یک عده مجالس رسمی میروند. علاقه من به سمت کسانی بود که هیأتی صحبت میکنند و چون خودم هیأتی بودم به دل هیأتیها مینشست. میدانستم آنها چه دوست دارند و نیازشان چیست.