شنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴

گفت‌و‌گوی مهدی سلطانی بازیگر سریال «آقازاده»

به گزارش روا ۲۴ به نقل از مجله همشهری جوان مهدی سلطانی در گفت‌و‌گوی اختصاصی در مجله همشهری جوان از تجربیات نقش خود در سریال آقازاده می‌گوید.
مهدی سلطانی:
مردم با «آقازاده» ارتباط برقرار می‌کنند/ این سریال گوشه‌ای از واقعیات سیاسی را نشان می‌دهد
مهدی سلطانی نیازی به معرفی ندارد. بازیگر مطرح سینما، تئاتر و البته تلویزیون ایران که قریب به سه دهه در حال هنرنمایی است. سلطانی که با ایفای نقشی کلیدی در سریال «مادرانه» (جواد افشار) به شهرت رسید، در شبکه نمایش خانگی نیز با ایفای نقش هاشم دماوندی در سریال «شهرزاد»، بیش از پیش نامش را بر سر زبان‌ها انداخت. او که با «خواب‌زده» (سیروس مقدم) تجربه دیگری را در شبکه نمایش خانگی پشت سر گذاشت، در «آقازاده» ایفاگر کاراکتر دکتر امیر بحری است که از شخصیت‌های مهم و تاثیرگذار سریال به حساب می‌آید.
گفت‌وگو کننده: نادیا باقری
*شخصیت حاج‌علی تهرانی در «پدر» همکاری قبلی‌تان با حامد عنقا و بهرنگ توفیقی خیلی دیده و محبوب شد. فکر می‌کنید برای بحری هم این اتفاق بیفتد؟
امیدوارم. تا آن‌جا که به بازیگر و وظایفش مربوط می‌شود به همان اندازه‌ای که برای ایفای نقش حاج‌علی سعی و تلاش داشتم در رابطه با شخصیت بحری هم متناسب باشرایط تمام سعی و کوششم را انجام دادم تا این نقش به نحو احسن ایفا شود، این‌که درنهایت این نقش هم به همان اندازه دیده و پذیرفته شود منوط به نظر و پذیرش مردم است.

*به نظرتان «آقازاده» به‌اصطلاح گرفته و دیده شده؟ خودتان چه بازخوردی داشتید؟
تا جایی که در جریان و مطلع هستم «آقازاده» بیننده‌ زیادی دارد و البته لیاقت آن را داشته که نقد و تحلیل هم بشود و این نشانه خوبی است. معتقدم کاری که زیاد نقد و تحلیل می‌شود کاری است که دیده شده. البته خیلی از نقدها و تحلیل‌ها ممکن است به‌جا هم باشد. به اعتقاد من «آقازاده» جزو سریال‌هایی خواهد بود که مردم با آن ارتباط برقرار می‌کنند و از آن تاثیر می‌پذیرند.

*در فضای مجازی که ویدئوهای سریال به ویژه بخش‌هایی که شما حضور داشتید منتشر شده بود، مخاطبانی کامنت گذاشته و به استفاده از بعضی کلمات از طرف شما انتقاد کرده‌اند. خودتان چه نظری دارید؟
البته گفتن این کلمات از جانب من نبوده و از طرف نقش بوده یعنی دکتر امیر بحری. متاسفانه در همه جا از جمله عالم سیاست آدم‌هایی هستند که در خلوت‌شان نزاکت کلامی و رفتاری ندارند، دکتر بحری از آن دسته آدم‌هاست. بشخصه به‌عنوان کسی که کار هنری انجام می‌دهد و با ماهیت هنر و اخلاق در هنر آشناست، موافق لودگی یا هرزه‌گویی برای جذب مخاطب عوام نیستم و خوشبختانه سازندگان این سریال هم نبودند اما به هر حال گاهی لازم است برای واقع‌نمایی در راستای شخصیت‌پردازی تا آن‌جا که زیاده‌روی نشود چنین رویکردی داشته باشیم. از این رو به توافق رسیدیم که تنها یک صدم از این واقعیت مشمئزکننده را به نمایش بگذاریم. نمایش واقعیت صرف، نه شدنی است و نه جایز.

*به نظرتان در بحث آقازادگی چقدر یک جوان که از او به‌عنوان «آقازاده» نام می‌برند در تخریب چهره‌اش موثر است و چقدر پدری که امکانات را در اختیارش گذاشته اما او را به درستی تربیت نکرده؟
بعضی از واژه‌ها هستند که در اصل ماهیت مثبتی دارند اما متاسفانه وقتی با نیت خاصی در یک دوره تاریخی و در یک بستر اجتماعی-فرهنگی ویژه‌ای قرار می‌گیرند تعریف متفاوت و حتی گاهی متضادی به خود می‌گیرند. مثلا روشنفکری از این دست واژه‌هاست. روشنفکر ماهیتا کسی است که فکر روشنی دارد و در مقابل کسی قرار می‌گیرد که فکر تاریکی دارد اما امروزه گاهی از روشنفکر به‌عنوان یک واژه منفی تعبیر می‌شود. «آقازاده» هم از عناوینی است که تعبیری متفاوت پیدا کرده است. درواقع، «آقازاده» کسی است که زاده آقاست و آقا را به مردی می‌گوییم که بزرگ منش و قابل احترام باشد. ما همیشه وقتی می‌خواهیم از مردی به بزرگی، نیکی و احترام یاد کنیم از واژه آقا استفاده می‌کنیم اما امروزه، آقازاده به شخصی اطلاق می‌شود که از فرصت، جایگاه و نفوذ پدرش برای رسیدن به مرتبه‌ای که به هیچ‌عنوان لیاقت آن را ندارد، بهره برده است. البته این هم به تربیت خانواده مربوط می‌شود و هم تربیت اجتماعی. حفره‌هایی که در قوانین چه به لحاظ سیاسی، چه اجتماعی و اقتصادی ما وجود دارد این فرصت را فراهم می‌کند تا بعضی بتوانند از جایگاه‌شان سوءاستفاده کنند. اگر قوانین ما اصلاح شود و مجریان قانون در اجرای قوانین تصویب شده مصمم و جدی باشند کسی نمی‌تواند سوءاستفاده کند؛ آنگاه آقا و آقازاده نسبت به دیگران هیچ برتری پیدا نمی‌کنند که قادر باشند از موقعیت‌شان صرفاً به نفع خودشان سود ببرند.
*ما در فرهنگ‌مان این موضوع را داریم که هرکس را در قبر خودش می‌گذارند. بعضی‌ها می‌گویند متهم اصلی آقازاده‌ها پدران‌شان هستند و بعضی خلاف این فکر می‌کنند که ما آقازاده خوب هم داریم و هر آدمی را اگر مستقل فرض کنیم، مفهوم آقازاده وجود نخواهد داشت. شما که شخصیت “آقا” را ایفا می‌کنید چه نظری دارید؟
ما هم آقازاده خوب داریم هم آقازاده بد، آقازادگان بد معمولا کسانی هستند که پدران‌شان این فرصت و اجازه را به آن‌ها داده‌اند که این‌گونه عمل کنند. یا خودشان به شیوه‌ای عمل کرده‌اند که فرزندشان از آن‌ها آموخته‌اند. چه بسا بعضی از آقازاده‌ها سپر بلای پدرشان هم شده‌اند با این توجیه که ربطی به آن‌ها ندارد و هرکسی مسئول عمل خویش است. در هر صورت این سیستم معیوب است که رانت‌خواری، اختلاس، پولشویی، پارتی‌بازی، رشوه‌گیری و… را ایجاد می‌کند و باعث می‌شود آقازادگی به معنای بدش شکل گیرد و این توهم را در آن‌ها ایجاد کند که هر چه دارند از نبوغ‌شان است و لاغیر.
شما به جز در «چ» ابراهیم حاتمی‌کیا و «ملکه» باشه آهنگر خیلی سراغ فیلم و سریال‌های سیاسی اجتماعی نرفته‌اید و در کارهایی مثل «شهرزاد»، «در مسیر زاینده‌رود»، «مادرانه»، «دیوار»، «پدر» و… نیز رگه‌های اجتماعی کار بیشتر پررنگ بوده تا مفاسد سیاسی و اقتصادی. چرا این جنس کار را انتخاب کردید؟
فیلمنامه‌های زیادی به دستم می‌رسد که سیاسی هستند یعنی ایدئولوژی و خواسته‌های یک حزب و جریان سیاسی را در آن فیلمنامه‌ها در نظر می‌گیرند اما چون من آدم سیاسی و عضو و هوادار هیچ حزب، جریان و جناح سیاسی نیستم آن‌ها را نمی‌پذیرم. «چ» و «ملکه» هم به اعتقاد من بیش از آن‌که آثاری سیاسی باشد اثری فلسفی و انسانی به حساب می‌آیند. علل جنگ و پیامدهای آن را نقد می‌کنند. معتقدم هر اثری که به لحاظ علت و معلول، واقعیت‌های اجتماع خود را نقد کند، خودبه‌خود رنگ‌وبوی سیاسی به خود می‌گیرد حتی اگر صاحب اثر پیرو هیچ گروه یا مکتب سیاسی هم نباشد. از این رو هنرمند رئالیست از این منظر که منتقد جامعه و واقعیات پیرامونش هست بسیار مستعد است که حتی برچسب اپوزیسیون هم بر او بچسبد. بسیاری از تئاترها، سریال‌ها یا فیلم‌های اجتماعی به دلیل این‌که به هر حال ذره‌ای واقعیات جامعه را نشان می‌دهند و نقد می‌کنند می‌توانند به‌عنوان یک اثر سیاسی هم تعریف شوند. از این رو «شهرزاد»، «مادرانه» و «دیوار» و دیگر آثاری که به‌عنوان کارهای اجتماعی می‌شناسیم خواه نا خواه آثاری سیاسی هم به حساب می‌آیند. سریال «آقازاده» از گروه یا اعتقاد سیاسی خاصی طرفداری نمی‌کند، بلکه تا آن‌جا که شرایط و خط قرمزها اجازه دهند بیشتر قصدش نشان دادن بعضی معضلات اجتماعی و گوشه‌ای از واقعیت‌های سیاسی است. از این منظر حضور در آن را پذیرفتم.

*جوانی شما چه فرقی با جوان‌های امروزی داشت و چقدر مسیر اشتباه مقابل نسل شما بیشتر از نسل جدید بود، آمال و آرزوهای شما دست یافتنی‌تر بود یا نسل جدید؟
وقتی انقلاب شد من هفت سال داشتم، با شروع جنگ نه‌ساله بودم و با پایان جنگ هم نوجوانی شانزده، هفده‌ساله. آن زمان آرزوهایمان کوچک‌تر اما دست یافتن به آن‌ها لذتبخش تر بود. ما از این‌که ساندویچی محله‌مان نوشابه بدون ساندویچ به ما می‌دهد خوشحال بودیم یا فلافل خوردن از گاری کنار کوچه محل، از توپ بازی کردن با کفش‌های پاره و مستعمل در کوچه‌ها، هفت‌سنگ بازی کردن‌ها و بازی‌های میدانی خاص آن دوران لذت بیشتری می‌بردیم. امید خیلی بیشتر بود. امید به این‌که اگر رنجی در راستای استعدادهایمان بکشیم به موفقیت می‌رسیم. کمتر افسرده و نگران آینده بودیم.

*جوانی شما در سال‌های پس از جنگ سپری شد که اوضاع نابسامانی بر کشور حکمفرما بود، فکر می‌کنید نسل جدید کار پیچیده‌تری برای زندگی سالم دارند یا نسل شما؟
زمان ما رنج کشیدن برای رسیدن به موفقیت مقدس بود اما امروز شاید بین خیلی از جوان‌ها رنج کشیدن برای رسیدن به موفقیت حماقت باشد. بیشتر طالب طی کردن راه صدساله در یک شب هستند. به همین خاطر شاید لذت پله پله طی کردن مسیر را هم نبرند. فساد و رانتخواری کمتر بود. کسانی که کار می‌کردند و زحمت می‌کشیدند می‌دانستند که به یک موفقیت نسبی می‌رسند اما الان اوضاع خیلی پیچیده‌تر شده و خیلی چیزهای دیگر به جز رنج کشیدن باید مهیا باشد. خیلی از آن چیزها هم ناصواب و ناپسند است و قانونی نیست. از این رو شاید جوانان برای رسیدن به موفقیت باید راهی را طی کنند که به ناکجاآباد ختم شود از این رو اسم چیزی که به آن می‌رسند، موفقیت نیست. در ظاهر فکر می‌کنند به موفقیت رسیده‌اند اما چون آرامشی وجود ندارد موفقیت نیست. امروزه برای کسب موفقیت امکانات بیشتر است و به همان اندازه رقیبان. از آن‌جا که شرایط برای فساد، بزهکاری و قانون‌گریزی فراهم‌تر است، بنابراین تلاش همراه با هشیاری و مراقبت بیشتری لازم است تا موفقیت مشروع و آرامش‌بخش حاصل شود.

*بحری سریال «آقازاده» کسی است که از جان خودش گذشته و جنگ رفته اما به آدمی سیاس و فاسد تبدیل شده. جوان امروزی چه راهی را برود که به امثال بحری‌ها مشابهت پیدا نکند؟
آدم‌هایی مثل بحری، ممکن است به مقام، منزلت و ثروتی رسیده باشند اما لزوما آدم‌های خوشبختی نیستند؛ چون دائم نگران از دست دادن‌ها و به دست نیاوردن‌ها هستند. دائم مضطربند که جایگاه‌شان به‌واسطه رسوایی‌ها، سیاسی‌کاری‌ها و مصلحت‌اندیشی‌ها از دست برود. چون ریشه در جای محکمی ندارند با بادی ممکن است درخت موفقیت‌شان ریشه‌کن شود. معتقدم خوشبحتی یعنی زندگی توأم با آرامش. برای رسیدن به آرامش باید وجدانی آرام، دلی صاف، روحیه‌ای خوش‌بین، شخصیتی قانع و عزت‌نفس داشت. معتقدم اگر همه چیز داشته باشیم و آرامش نداشته باشیم آدم موفقی نیستیم. خوشبخت نیستیم. معتقدم مطلوب بودن بهتر از طالب بودن است. با درستکاری و تلاش می‌توان چنان مطلوب دیگران شد که هر طالبی با هزار امتیاز نتواند جایگاه او و آرامشش را تسخیر کند. طالب بودن یعنی از هر ابزار خیر و شری بهره ببری تا به خواسته‌ات برسی. این رسیدن موفقیت نیست؛ چون در آن نگرانی و اضطراب وجود دارد که نکند روزی در یک جامعه شایسته سالار مطلوبان جایگاه او را تسخیر کنند یا طالبان زیرک‌تر زیرابش را بزنند. موفقیتی که از آن لذت نبریم موفقیت نیست شکست است. ما می‌توانیم جایگاه پایین‌تری داشته باشیم اما از آن لذت ببریم پس موفق‌تریم.

*جنس کاری که در «آقازاده» انجام شده از نظرتان که استاد عرصه تئاتر و نمایش هستید، چقدر دراماتیزه شده؟
به اعتقاد من هیچ واقعیتی به نوبه خود جذاب نیست مگر این‌که از فیلترهای زیبایی‌شناسی و هنر عبور کند. سازندگان درام‌های تلویزیونی، فیلم‌ها و تئاترها که از واقعیت کمک می‌گیرند آن را دراماتیزه می‌کنند یعنی آن‌ها را نمایشی، جذاب و قابل دیدن می‌کنند. واقعیت صرف خسته‌کننده است. از این رو هر اثر هنری حتی در رئالیستی‌ترین شکلش یک واقعیت تحریف شده است. یک واقعیت انتخاب شده، مهندسی شده، پالایش شده، هدفمند شده و در یک کلام دراماتیزه شده است. در میدان هنر و آثار نمایشی، هر هنرمندی بدون قربانی کردن فرم برای محتوا یا برعکس، بتواند تناسبی بین آن‌ها ایجاد کند، اثر موفق‌تری آفریده است. فکر می‌کنم «آقازاده» با در نظر گرفتن شرایط تا حد زیادی توانسته به این هدف برسد.

*برای کار در دوران کرونا چقدر استرس داشتید؟ فکر می‌کنید تا کی این وضع ادامه دارد؟
اصولا آدم خونسردی هستم. سعی می‌کنم تا آن‌جا که ممکن است درباره هیچ چیزی اضطراب نداشته باشم. معتقدم استرس نه‌تنها تصمیم‌گیری درست را مختل می‌کند بلکه سلامتی را هم به خطر می‌اندازد. استرس باعث می‌شود سیستم دفاعی بدن‌مان ضعیف بشود و بیماری‌ها روی ما تاثیر بیشتری بگذارند. البته استرس نداشتن به معنای بی‌خیال یا بی‌تفاوت بودن نیست. در رابطه با رعایت پروتکل‌های بهداشتی بی‌تفاوت نبوده و نیستم چه هنگام کار و چه در خارج از کار. رعایت نکردن قوانین بهداشتی هم به من آسیب می‌زند و هم به دیگران. البته استرس هم ممکن است همین کار را بکند. به اعتقاد من کرونا تا زمانی که واکسن آن تولید نشود و به‌راحتی در اختیار مردم قرار نگیرد وجود خواهد داشت و تا وقتی که کرونا وجود داشته باشد وضعیت به همین منوال است.

*اولین کاری که بعد از پایان کرونا انجام می‌دهید، چیست؟
کارهایی که بعد از کرونا انجام می‌دهم طبعا کارهایی هستند که کرونا مانع انجام آن‌ها شده بود، کارهایی که قبل از کرونا به نظرعادی و بی‌اهمیت بودند اما حالا تبدیل شده‌اند به آرزو و یا امور مهم و دست‌نیافتنی. بعد از کرونا همان کارها را با اشتیاق بیشتری انجام خواهم داد.
منبع: مجله همشهری جوان، شماره ۷۴۰

Check Also

سریال جایگزین «پایتخت» به آنتن نرسید

سریال جایگزین «پایتخت» به آنتن نرسید

به‌رغم اعلام شبکه اول سیما مبنی بر پخش اولین قسمت از مجموعه «ناریا» از شنبه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 × 2 =