«مجموعه مقالات حقوقی بین الملل در حرکت: چشماندازهای جدید»
هنگامه خطیر دهه شصتِ خورشیدی است و افسارگسیختگیِ جنگ و جنون، خاورمیانه را به آتش کشیده. به منظور رفع بخشی از خصومت ها و کشمکش های حقوقی با ینگه دنیا، دیوانی برای داوری در پایتخت صلح جهان-لاهه- برپا میشود: به اسم «دیوان داوری ایران – آمریکا». مأموریت این دیوان حل و فصل صدها و بل هزارها پروندهای است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در دادگاه های آمریکا علیه دولت نوپای انقلاب مطرح شده و به توقیف میلیاردها دلار از اموال ایران منجر شده است. تاسیس این دیوان، نه تنها یک تجربه تاریخی در حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی به شمار میرود، بلکه پنجره یک فرصت حقوقیِ بین المللی را پیش روی حقوقدانان و استادان ایرانی می گشاید و ده ها تن از حقوقدانان و کارشناسان و مدیران ایرانی را با یکی از پیچیده ترین حوزه های حقوق بین الملل و داوری بین المللی آشنا میکند.
اما چه کسی باید در این میدان برای احقاق حقِ ایران به پا خیزد؟ چنین میانه ای، میدانداریِ حقوقدانانی را می طلبد که در هر دو ساحتِ نظر و عمل، و هر دو حوزه کنش و دانش حقوقی بین المللی، از تجربه و بینش کافی برخوردار باشد تا بتوانند به وقتِ گفتن، بگویند و به وقتِ خاموشی، دَم فروبندند. پیداست نخستین هماوردان این میدان حقوقی، خودِ وکلا و حقوقدانان ایرانی بوده باشند.
اما عجیب واقعه ای و غریب حادثه ای است. چه، در آن روزگار هیجان و شور انقلابی، یافتن حقوقدانان متخصص چندان آسان نبود. با این همه تعدادی از استادان و وکلا و قضات بازنشسته و حقوقدانان کمر همت به میان بستند و پابند غیرت را به پا کردند و گام به میدان کارزاری نهادند که سمت دیگرش انبوهی از ادعاهای سره و ناسره با پشتوانه دلارهای آمریکایی و صدها دارالوکاله آمریکایی قد برافراشته.گفتهاند دیوان داوری ایران و آمریکا با چنین حجمی از پرونده ها و با هیأت نه نفری داوران، بزرگترین دادگاه داوری تاریخ بوده است! و در این میدان دادرسی نزدیک به ۴۰۰۰ پرونده علیه ایران مطرح شده است. پیدا بود که حضور و مشارکت استادان، وکلا و قضات بازنشسته و حقوقدانانِ ایرانی برای پیشبرد پروندهها و دفاع از حقوق ایران به تنهایی کفایت نمیکرد زیرا آنانی که از دیدِ علمی و تجربی مقبول اند، در دیدِ دولتِ وقت گاه مشروع نیستند و آنانی که مشروعاند، تجربهی بین المللی کافی ندارند: «آنکس که بدو رای، خریدارم نیست و آنکس که خریدار بدو رایم نیست». ناگزیر ایران باید دست به دامان مشاوران و استادان حقوقیِ خارجی میشد، که شد. اما بیش از دو- سه تن از ایشان حاضر نشدند در این میدان گام نهند. در آن روزها شمشیرِ تحریم های همه جانبه و خصومت ها و کینه ورزی ها با انقلاب ایران آخته، آتش جنگ افروخته و تیغ نفاق افراخته شده بود. اما سرانجام، ندای بلکه «مردی از خویش برون آید و کاری بکند» اجابت شد و استادی برجسته رادمردانه گام پیش نهاد و به کمک استادان و حقوقدانانِ ایرانی شتافت: پروفسور فرانسوا -ریگو با همکاری استاد دیگری به نام پروفسور جو – ورهون- و هر دو اهل بلژیک. شگفتا که در قضیهی خطیرِ نفت در دوران دکتر مصدق نیز –بنا به گزارش غلامحسین مصدق- پیدا کردن استادی برجسته که از حقوق ایران دفاع کند، دشوار بود و برخی استادان نامدار حاضر نمی شدند چنان مسئولیتی را بپذیرند! تا اینکه بالأخره یک استاد حقوق از بلژیک به نام پروفسور رولن، به کمک دکتر مصدق آمده بود.
پروفسور فرانسوا – ریگو؛ استاد برجسته و مسلم حقوق بین الملل و عضو انستیتو حقوق بینالملل و استاد دانشکدهی حقوق دانشگاه لوآن بلژیک است که روزگاری «محمد بجاوی» حقوقدان برجستهی الجزایری(رئیس دیوان بینالمللی دادگستری در دههی ۱۹۹۰) در حقش گفت: «کتاب حقوق بینالملل پروفسور ریگو، سالهاست که بدیل و جانشین ندارد و به راستی «ام الکتاب»(Liver de les livers) به شمار میرود.» استاد ریگو الحق آنچه از تجربه و دانش حقوق بین الملل درتوان داشت سخاوتمندانه در اختیار ایران قرار داد. به گونهای که روزگاری در دهه ۱۳۷۰ در دعوای سکوهای نفتی علیه آمریکا به عنوان قاضی ویژهی ایران منصوب شد و نظریهی او که ذیل رأی دیوان نگاشته شده است، افزون بر آنکه حاکی از تسلط ویژهی او بر دو ساحت حقوق بینالملل عمومی و خصوصی است، نشان از همدلی عالمانهی او با طرف ایرانی دارد. باری، ناکامیها و کامیابیهای بینالمللیِ حقوقی ایران در دیوانِ داوری ایران – آمریکا و دفاع جانانه در برابر سیل دعاوی و هزاران پرونده آمریکایی ها را باید در مجالی دیگر همراه البته با نقد و نظر در کارنامه دیوان داوری ایران و آمریکا، خواند اما تردیدی نیست که بخشی مهم از دستاوردهای حاصل آمده برای ایران در عرصه حقوق بین الملل، مرهون کمک ها و مشورتهای عالمانه اساتیدی مانند فرانسوا ریگو به ایران و البته تلاش غیرتمندانه حقوقدانان ایرانی است.
اکنون و در پی هفت سال از هنگام درگذشت پروفسور فرانسوا ریگو (آذر ۱۳۹۲) «ارجنامه»ای در بزرگداشتِ او تدارک دیده شده که زیر نظر استادانی برجسته همچون «پییِر دارژان» (از دانشگاه لوان بلژیک)«ووان لوو» (از دانشگاه آکسفورد)، «آلن پله» (از دانشگاه نانتر فرانسه) و «محسن محبی» (از دانشگاه آزاد – علوم و تحقیقات تهران) به سرانجام رسیده است. کیست که نداند اعتبار ارجنامههایی از این دست وابسته به ویراستارانی است که دانشکارانه و بینشمندانه بر تدارک و فراهمسازیِ مقالات علمی نظارت می کنند. گواه بخواهید؛ اینک گواه!
ارجنامه مزبور در بردارندهی مقدمهای به قلم محسن محبی و نیز پییر دارژن (هردو از شاگردان پروفسور فرانسوا ریگو، یکی از ایران و دیگری از بلژیک) و دارای چهار بخش است:
۱- حقوق بینالملل و برخی چشماندازها (۸ مقاله)
۲- دیوان داوری ایران – آمریکا(۴ مقاله)
۳- دستاوردهای ریگو(۵ مقاله)
۴- بعضی جنبه های تحریم اقتصادی(۲ مقاله)
ارجنامه مزبور در ۳۸۵ صفحه و توسط انتشارات دانشگاه لوآن بلژیک به چاپ رسیده است و مشتمل بر مجموعهای از ۱۹ مقالات به زبان انگلیسی و فرانسه به قلم نویسندگان ایرانی هم چون استاد دکتر حسین صفائی و دکتر مصطفی محقق داماد و دیگران و نیز استادان خارجی حقوق بینالملل همچون استاد آلن پله ( استاد حقوق بین الملل دانشگاه نانتر فرانسه) که وکیل ارشد خارجی در تیم حقوقی ایران در دو پرونده مطروحه علیه آمریکا در دیوان بین المللی دادگستری نیز بود و استاد ووان-لوو( استاد حقوق بین الملل آکسفورد) که او نیز عضوتیم حقوقی ایران در دیوان بینالمللی دادگستری بوده، میباشد.
در ایران این کتاب توزیع محدودی بین استادان داشته ولی هنوز در دسترس عموم قرار نگرفته است. اکنون که فردی فرهیخته عنان کار مرکز خدمات حقوقی بینالمللی را به دست گرفته، جا دارد موجبات توزیع گسترده کتاب نیز فراهم شود. قدردانی از استاد ریگو، قدردانی از دانش وتجربهی همراه با شرف خدمت به ملتها و خدمت به عدالت و داد به شمار میرود.
این نکته هم گفتنی است: در سالهای اخیر دو فقره دعوی علیه آمریکا در دیوان بینالمللی دادگستری (لاهه) مطرح شده است. و در یکی، دستور موقت علیه ایالات متحده آمریکا صادر شد و اخیراً نیز دیوان صلاحیت خود را برای ادامه رسیدگی تایید نمود. و در دیگری هم دیوان، صلاحیت خود را تایید کرد و پرونده وارد ماهیت شده است. این دستاوردها در واقع بزرگترین پیروزی پس از انقلاب در عرصهی بینالمللی و در سطح حقوقی آن هم در بالاترین مرجع قضایی جهان (دادگاه لاهه) است … اینها به کنار، این دستاوردها ثمرات بذری است که استادانی همچون پروفسور فرانسوا ریگو آن را پرورانده بودند. چه آنکه مدیریتِ هر دو پرونده در دورهی اخیر بر عهدهی دکتر محسن محبی و همکاران او بود که روزگاری ردای دانشجوییِ فرانسوا – ریگو را به تن داشت. همو که «به نام ملت ایران» و با همنفسیِ شماری دیگر از حقوقدانان ایرانی، دستاوردی بزرگ را در میانهی آرایش جهانی قدرتها به دست آورد و بارها گفته این دستاوردها، محصول کار دسته جمعی همکارانش در مرکز امور حقوقی بوده و متعلق به جامعه حقوقی ایران است. گرچه در چنین هنگامهها که شهد پیروزی در کامها است، مدعیان و شکرفروشان بیشمارند، اما اهل نظر در بازار شکرفروشان خود دانند که شیرینکار اصلی و یاران او چه کسانی بودهاند- همو که کسوت معلمی را به شوکت خلعت دیوانی نفروخت.
نکته ای از سر شفقت و قدردانی
این روزها که ایران نظاره گر دستاوردی بزرگ در دیوان بین المللی دادگستری است، بجاست که از حقوقدانان و استادان ایرانی که در عرصه بین المللی نام ایران را چنین بلند و پرافتخار کردند و نیز از حقوقدانان و استادان خارجی که طی سالهای اخیر در پروندههای ایران به دولت و ملت یاری رسانده و میرسانند، به بزرگی و ارجمندی یاد کنیم و زحمات ایشان را پاس داریم. اهل فن میدانند که پنجه افکندن در پنجهی حریف حقوقی قدری مانند آمریکا و طرح دعوی علیه آن در بزرگترین مرجع قضایی بینالمللی و تدارک تیم حقوقی دفاع و تدوین راهبرد حقوقی، آن هم در چنین سطحی چه مایه از اعتماد به نفس و دانش و تجربه همراه با وطنخواهی را نیاز دارد. «چنین کنند بزرگان، چو کرد باید کار».
سنتی است پسندیده تا هرکه قدر دارد را بر صدر نشانند و سنتی که در نوگراترین سرزمین ها همواره مورد اهتمام اهالیِ کار بوده و مانده است. جای خوشحالی و سپاس از کمیسیون حقوق بشر اسلامی است که سالی پیش از این (مهر ۱۳۹۸) همراه با شورای شهر تهران، در اقدامی تحسینبرانگیز به پاس بیش از ۳۰ سال خدمت درست و راستِ دکتر محسن محبی در دفاع از حقوق ملت و دستاورد او برای کشور در دعاوی مطروحه در دیوان بین المللی دادگستری، به پا خاست و نه او را، که تجسمی از خدمت به میهن را گرامی داشت. بیگمان این حقوقدان فرهیخته که دستی بر هنر و ادبیات نیز دارد، و دیگر محبانِ ایران «بی مزد و بود و منت هر خدمتی که کردند» اما باری «یارب مباد کس را مخدوم بی عنایت.»
سعید امیدوار